- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

چه شب خوبی بود.........

30ام تیرماه 1392

خیلیکنارت خوش گذشت میدونی؟؟؟؟

اصن به حرفای تلخ مامان فکر نمیکردم ک عصری داشت بهم میگف

کاشامشب تموم نمیشد

همه چی همونطور ک دوس داشتم پیش رفت ،بدون مزاحم!!

کاش تموم نمیشد......

محمدم چقد امشب مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــاه شده بودی!!!!

میدونم سنگ تموم گذاشته بودی عشقم!!

بازم چقد عاشقت شدم :(

چقققققققد تیشرت اسپرتمشکیو شلوار جینمشکیبهت میاد.....

کاشتموم نمیشد....

 

واسه من ....

چه لحظه ی رویایی ای بود وقتی خودت اون دسته گل خوشگلو بهم دادی

جلو باباخیلی خجالت کشیدم

همه ی جونم انگار داشت تو تب میسوخت...........

اماارزششو داشت

خیــــــــلی ناز بود میدونم سلیقه ی خودت بود

رُزهای سرخ و سفید و آبی و صورتی خوشــــــــــــــــــگل

با کادوهای کوچیک و بزرگ......

همراه با جیغ و سوت و دست بچه ها

خیــــــــــــــــــــــــــــــلی محشر بود حالم خیـــــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــــــــــــــی

بازم یه لحظه هایی رو واسم رقم زدی ک واسه یه مدت کوتاهم ک شده از خداهیـــــــــــچینخام......

بازم یه کاری کردی ک از آینده ای ک تو توش نباشی بیشتربترسم......

همه چیامشب خوب پیش رفت

عاشقتر بودم

مخصوصا وقتی کنارت وایمسادم کعکس تکیبگیرم.......

دوس داشتم اون موقع بدون ترس از هرچیزیمحکم بغلت کنم!!

همهی تمرکزمو گذاشته بودم رو پر کردن ریه هام از هوای خوشی ک اطراف تورو گرفته بود.....

کاشمیتونستم همه ی این لحظه های قشنگو مو ب مو ثبت کنم واسه آینده ای ک شایدآرزوی یه لحظهاز امشبو داشته باشم

شب خاصی بود

شب قشنگی بود

اما ......................

اون یه لحظه ای ک بهت چسبیده بودم از همه بدتر یا شایدم بهتر بود:|

از یه طرف.......

ترسم از آینده نمیذاشت عادی باشم و شاد......

از یه طرف.......

دوس داشتم تا صبح تو بغل محکمو عاشقونت بمونم......

بوی خوشتنمیذاشتتصمیم بگیرم!!

همیشهبا عطر تنت غافلگیرم میکنی پسرررررررر!!!

فقطکاشاین اتفاق نمی افتاد.....

من همینجوری ب حد مرگ بهت وابسته هستم :(:(:(

با این کارا فقط کارمون تو آیندهسخت ترمیشه!!

.

.

. پ ن 1 : الان هنوز لباسامو دستامو کلن همه جام بوی خوب عطرتو میده ک هنوز نفهمیدم از کجا میخری ک انقد کنه هست بوش :D

 

پ ن 2 : امشب فهمیدم چرا چندشب پیش ک دیدمت ته ریش داشتیو تر تمیز نبودی

 

پ ن 3 : خیلی نامردی ک منو تو عمل انجام شده میذاری...... :|..

 

پ ن 4 : امشب اگه زنگ زدی منتظر ناسزاها و فریادهای من باش بخاطر اینکه همه عکسای امشبو واسم ریختی بجز عکسای دونفرمونوووووووووووو

 

پ ن 5 : میـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکشمت عزیزم :D

 

پ ن 6 : میدونم اینا کادوی اصلی نبود کادوی تو قرار بوده انگشتر باشه انقد خودتو حرص نده :))

 

پ ن 7 : چقد اون موقع ک محکم بغلت بودم و یهو مامان اومد تو اتاق من خندیـــــــــــــــــــــــــــــــــــدم بهترین خاطره ی امشب بود مرسی :)))))))))))

 

پ ن 8 : نقطه چینای مذکور:

15:محمــــــــــــــــــدم

23 : بووووووووووووووق:D

 

پ ن 9 : غافلیگر شدم وقتی عکس خودمو با اون لباس بنفشی ک خودت واسم انتخاب کردی رو والپیپر گوشیت دیدم!! :">:">:">

 

پ ن 10: امشب همه ی محله فک کردن خونه ی ما خاستگاری بوده!! ای ول بذذا بعضیا یه مدت بمونن تو خماری :D

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
امسال اولین سالیه ک روز تولدم تو میدونی چقد دوستدارم

واسه همین احتمال دادم چقد این تولد قراره متفاوت پیش بره

همیشه روز تولدم دلم میگیره

نمیدونم چرا

ولی امسال میخام خوشحال باشم

میخام فقط ب چیزای خوبی ک تو زندگیم هست فک کنم

ب باهم بودنمون.......

ب روزای خوبی ک احتمالن قراره دونفره رقم بخوره

میخام فردا تا جایی ک راه داره خوشحال باشم کنارت

دارم لحظه شماری میکنم ک بیای پیشمو تولدمو تبریک بگی

دارم لحظه شماری میکنم کادومو ازت بگیرم :D

چشم توی چشم!!!!!!

دوس دارم بپرم بغلت

محکم بغلم کنی

ماچ تولد و اینا.............................

ولی خب فک نکنم فردا بشه!! :-/

ولی یه ترسی ته دلم هست

میترسم یه کسی این طرفا پیداش بشه ک بخاد تولدمو تبریک بگه

یه کسی ک اصن دوس ندارم روز تولدم بخاطر وجود مزاحمش خراب بشه

روز تولدم

اگه تو رو کنارم داشته باشم

قول میدم دیگه ب چیزی فکر نکنم

اما استرس اون شخص راحتم نمیذاره

همش فک میکنم نکنه بیادو خوشحالیمونو خراب کنه :(

.

.

.

پ ن :

از همممممممممممه ی اون دوستای گلم ک زحمت کشیدن از امروز تولدمو تبریک گفتن و پیش  پیش از همممممه ی اونا ک فردا تبریک گفتن یه دنیااااااااااااااااااااااااااااااااا مچچچچچچچککککککککرررررررم

ایشالا یه روز بتونم جبران کنم

فردا تولدم ک تموم شد اسم همه تبریک گوینده ها رو ب ترتیب آپ میکنم با تشکر اختصاصـــــــــــی :*:*:*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
مامانم تو اتاقم بود

اومده بود باهام گپ بزنه!!

لا ب لای حرفام.......

بهش گفتم ک پریشب چی ازم خاستی

با کلی زحمت و خجالت و بغض

گفتم ک خاستی واسم انگشتر بیاری

از زبون آتی گفتم!!

خودم میدونستم خیلی زوده واسه جواب دادن ب خاسته ی تو

میدونستم داری عجله میکنی

میدونسم هنوز خیلی کوشولو ایم

اینم میدونستم ک خیلی دوستت داره

فقط توقع داشتم با لبخند قشنگش

بگه نه عزیزم بگو هنوز خیلی زوده

بذا واسه بعد!!

منم بگم چشم هرچی شما بگی

منتظر بودم اینارو بشنوم از زبونش

ک یدفه گفت: نه نه نه نه اصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلن!!!!!!!!!!!!!!

گفت بگو این کارو نکنن ک ناراحت میشم!!

گفت دخترم تو هنوز خیلی فرصتای طلایی داری

گفت فرصتای خیلی بهتری هم هستن.....

میدونستم منظورش از فرصتای طلایی کیه و چیه

میومدم حرف بزنم بغض گلومو میگرفت

اشک تو چشام پر میشد

با کلی زحمت تونستم یه جمله بگم

مامانی.....!! چی مهمه واسه خوشبختی ِ دوتا آدم؟

آروم ویژگیهایی ک تو داریو گفت....

گفت اخلاق ، صداقت ، خونواده دوستی ، تفاهم ، شناخت کامل........

گفتم مدرکم مهمه؟

مثلن مهمه آدم فوق لیسانس نباشه؟؟؟

فهمید تورو میگم....

گفت واسه من نه

اما زمونه ی من با زمونه ای ک تو الان توشی فرق میکنه!!

گفتم مگه قراره آدم با مدرک کسی زندگی کنه؟

گفت جامعه چی میگه؟؟؟

دیگه هیچی نگفتم

اینارو ک میگفت

احساس خوبی نداشتم.....

.

.

.

میدونی؟؟؟

احتیاج دارم ب شونه ی یه آدم

ک روش گریه کنم

ک محکم بغلم کنه بگه غصه نخور گور بابای مدرک

بگه ببین دلت چی میگه

بگه طرف بی سوادم ک باشه وقتی عاشقت باشه خوشبختی

دوس دارم این شونه شونه های مامانم باشه.........

.

.

.

دیگه حالم داره از حال نوساندارم بهم میخوره!!

کاش روزی برسه ک این نوشته ها آرومم کنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
مشب

یه شب خاص بود واسم....

واست......

واسه چی انقد خوشحال بودی؟؟؟؟

رقاصی ام ک بلدی :|

پسر باس سنگیــــــــــــن باشه پسر!! عــــــــاره!!

حرف آخرو بهم زدی

اما هنوزم دلم قرص نیس

همه شم بخاطر جمله ایه ک یک هفته پیش همین موقع برام اس ام اس کردی!!!!!

بیخیال....

.

.

.

میدونی چیه؟

خونه ک رسیدیم

مامان داشت باهام حرف میزد

راجب تو

یدفه لا به لای حرفاش.........

"شما دوتا ک انقد بهم وابسته اید

پس فردا چطور میخاید هر کدوم ازدواج کنید؟؟

بلخره همیشه ک ادم مجرد نیس

تو شوهر میکنی...

اون زن میگیره...............

جلوی اونا ک دیگه نمیشه انقد مسخره بازی کرد!!

ازین ب بعد یکم کمتر .............................................."

ینی اصن یه درصدم فک نکرد ک شاید اخرش ما..........................؟؟ :(

نفهمیدم کی اشک جمع شد تو چشام :(

یعنی واقعن؟؟؟

قراره همه ی این فکرای مسخره ک همش تو سرم میچرخه ب واقعیت بپیونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :(

نمیدونم

خدایا درستش کن!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
مشب

یه شب خاص بود واسم....

واست......

واسه چی انقد خوشحال بودی؟؟؟؟

رقاصی ام ک بلدی :|

پسر باس سنگیــــــــــــن باشه پسر!! عــــــــاره!!

حرف آخرو بهم زدی

اما هنوزم دلم قرص نیس

همه شم بخاطر جمله ایه ک یک هفته پیش همین موقع برام اس ام اس کردی!!!!!

بیخیال....

.

.

.

میدونی چیه؟

خونه ک رسیدیم

مامان داشت باهام حرف میزد

راجب تو

یدفه لا به لای حرفاش.........

"شما دوتا ک انقد بهم وابسته اید

پس فردا چطور میخاید هر کدوم ازدواج کنید؟؟

بلخره همیشه ک ادم مجرد نیس

تو شوهر میکنی...

اون زن میگیره...............

جلوی اونا ک دیگه نمیشه انقد مسخره بازی کرد!!

ازین ب بعد یکم کمتر .............................................."

ینی اصن یه درصدم فک نکرد ک شاید اخرش ما..........................؟؟ :(

نفهمیدم کی اشک جمع شد تو چشام :(

یعنی واقعن؟؟؟

قراره همه ی این فکرای مسخره ک همش تو سرم میچرخه ب واقعیت بپیونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :(

نمیدونم

خدایا درستش کن!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
مروز جمعه س

تموم شد اون یه هفته ای کمثلنب خودمون فرصت فکر کردن دادیم!!!

هرچند از خودم بهتر منو میشناسی اما.....

تو این یه هفته سعی کردم خودمو یکم بدتر از اون چیزی ک هستم واست توضیح بدم

خاستم با خیال جمع جواب بدی

خوب فکر کنی

اگه قراره نظرت تغییر کنه

خاستم با دل قرص تغییر کنه!!

خودمم خیلی فکر کردما!!

خیلی سبک سنگین کردم

خب یه اخلاقایی دارم ک باهات جور درنمیاد

ولی یه خصوصیاتی هم دارم ک فقط ب تو میخوره!!

تو هم همینطور.............

.

.

.

همیشه مامانم میگه:

دو تا آدم ک میخان همیشه کنار هم زندگی کنن

باید اخلاقشون مکمل هم دیگه باشه

باید خلا های همو پر کنن

نه اینکه کپی هم باشن و...

هر دو تا از یه جا بلنگن!!

باید طوری باشن اگه یکیشون از یه جا کمبود داشت اون یکی بتونه کمبودو جبران کنه!!

.

واسه همینم هس ک جرو بحثایی ک بینمون پیش میادو زود فراموش میکنم!!

.

.

.

دارم میام پیشت.....

تا فیس تو فیس...

نتیجه رو بپرسم.

**دلم خیلی روشنه!!**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
همیشه ساده متهم میشوم!!!

همیــــــــــــــــشه....

ساده....

مرا ...........

زبانم درد گرفت

نمیگویم دیگر....!!

.

.

.

اما

انگار استعداد شگرفی دارم !

در.......................!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
حالم خیلی بده

خیلی بده

خیلی

هرکس این نوشته ها رو خوند

تورو خدا واسم دعا کنه....

دوباره شدم یه آدم تنها بین یه عالمه مشکل!!

سنی ندارم ک بخام حالم از زندگی بهم بخوره!!

اما تو این شرایط ، زنده بودن خیلی سخت تر از مُردنه واسم!!

شایدم خدا داره امتحانم میکنه

چون داره از جاهایی ضربه های سنگین بهم میزنه ک روش خیلی حساسم..........

.

.

.

من....

این نبودم ک الان هستم!!

همیشه این سوالو از خدا میکنم....

تاوان کدوم گناهو داره ازم پس میگیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

.

.

.

پ ن :من چقد دوستدارم خداااااااااااااااااا......................................

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
خابیدم ک از فکرت در بیام....

خابتو دیدم!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی

دیشب شب افتضاحی بود ، همون شبی که یه هفته واسش لحظه شماری میکردم ، تبدیل شد به شبی که هر لحظش واسم بغض و نگرانی بود ، شبی ک لحظه شماری میکردم تموم شه ،  برم خونه ، تو تختم ، برقارو خاموش کنم و فقط گریه کنم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی