15
جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۳۰ ب.ظ
نــــــــــــه!
کاری به کار عشق ندارم
من هیچ کس و هیچ چیز را دیگر دوست ندارم
انگاراین روزگار چشم ندارد
من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند!
زیرا هرچیز و هر کسی را دوست تر بداری
حتیاگریک نخ سیگاریازهر مارباشد!!!
از تو دریغ می کند...
پس منبا همه ی وجودم
خود را زدم بهمُردن
تا روزگار دیگرکاری به من نداشته باشد
تا بو نبرد...
گفتم که:
"کاری به کار عشق ندارم!"
امــــــــــروز دوتاییــمون امتحان داشتیم!!!
منکه کاملن برگه مو گلباران کردم!!!
اما تو رو حتـــــــــم دارم ک قبول میشی!!
واسه همین خیلی کاری ب کار روزگار ندارم ک امروز زد تو ذوقـــــــــــم...
بعد از خوشحالی دیروزم:-)
۹۱/۰۸/۲۶