25
دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۳۰ ب.ظ
هرگاه سقف چشمانم چکه میکند
کاسه دستانم تا بند آمدنشان
با من هم پیمانه می شوند
من از تو خالی می شوم
دستانم از تو پر
بیچاره تر دلم
به جنون نزدیکتر می شود از"بودِ نبودت"
این روزهایم بهتظاهرمیگذرد...
تظاهر بهبیتفاوتی...
تظاهر بهبیخیالی...
بهشادی....
به اینکه دیگرهیچ چیزمهم نیست...
اما...
چه سختمیکاهداز جانم ایننمایش!
**در بدترین حال روحی ممکن قرار دارم :((((
۹۱/۱۱/۰۹