- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

53

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۰ ب.ظ
بعد از ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن همه مدت....

دیشب چقد خوش گذشت

حرف زدن با تو

تا ساعت 6 صبح!!

من

شده بودم مثه اون اولا!!

خجالت و خجالت و خجالت.....

تو شده بودی

یه آدم پرروی مهربون...

خجالت بی خجالت...!

راستش یکم تعجب کردم!!

دیشب یجور دیگه مهربون شده بودی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یجوری ک هیچوقت تو این مدت ندیده بودمت!!

.

.

.

دیشب ک سر ِ شام بهم اشاره کردی از روبروی حامد پا شم....

اولش بهم برخورد!!

اما بعدش ک فک کردم........

دوس داشتم کارتو

ینی یجور بهم آرامش داد

.

.

.

یوقتایی تا حد مرگ منو اذیت میکنی!!

اما بازم اینجور موقع ها

همه ی اذیتاتو یادم میره

بازم

بیشتر

بهت وابسته میشم.... :(

.

.

.

بگذریم از شوخیای مسخره و ازار دهندت

ولی...

هیچی.........

:)

.

.

.

دیروز یه شماره ناشناس بهم زنگ زد ک صداش به شدت شبیهِ ......

سیمرغ!!

بود...

حیف ک وسط جمع نشسته بودم

وگرنه وقتی میگف علی آقا هستن

میگفتم نخیر علی آقا پشت خطن!!! :|

خر خودتی برادر!!

مسخره ی کَنه!!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۰۳
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی