73
تو وجودت چی هست؟ ک وقتی پیشتم قلبم یه حال دیگه ای داره!!
اینو بدون ِ ریزترین اغراقی میگم!! دیشب همش به این فکر میکردم ک چقد قبلم آرومه وقتی هستی
بازم برخلاف تصورم دیروز یه روز خیلی استثنایی رقم خورد!!
تا حالا حضور تو و حانیه رو باهم پیش خودم تجربه نکرده بودم
چقد همه چی اتفاقی و یه دفه ای شد ک جمعمون جمع بشه آخرای شب 29 ام!
ساعت 12 شب.....
من ، تو ، حانیه ، مامان و مونا ....
و البته آلبالو گلاسه ای ک من جونمو واسش میذارم!!!! :ایکس
توی جایی ک من از هر وجبش یه خاطره ی قشنگ دارم ، مثه.....
کشیدن صندلی از زیر مریم...
گریه کردن من با دردودلای مریم...
دوستدارم های آلبالویی دونفره مون اون گوشه ی دنج لژ!!
همگی رفتنا و چسبوندن میز صندلی ها بهم دیگه واسه جا شدن این همه آدم :|
با یه عالمه خاطره ی دیگه ک منو زنده نگه میداره
اخریشم ک مهمون کردن منو حانیه و مامانو مونا.......
حانیه میگف سلیقم خوبه!!!
تا تو ماشینت نشست آروم در گوشم گفت پدرسوخته چی زده به خودش آدم بیهوش میشه :|
میگف عاشقت شده :|
میگف اخلاقت مثه شوالیه ها میمونه :O
اونم دیوونس :D
هیچکی هنوز گریه های منو بعد از شوخی های مسخرت ندیده :-s
+
چققققققققققد خوشال شدم بعد از رسوندن حانیه گفتی میخای بیای خونه ماااااااااااااااااااااا
تا 6 صبح پدر ِ فکمون درومد:D
خوشم میاد تا صبحم ک حرف میزنیم میرسی ب خونه باز زنگ میزنی یه ساعت دیگم حرف میزنی :D
+
دیشب موقع بلند شدن از جات قیافتو میدیدم ، معلوم بود چقد درد داریو داری چقد خودتو کنترل میکنی ک من نفهمم درد داری :(
کاش بیشتر واظب خوت بودی :(
لحظه شماری میکنم بازم ببینمت
+
عجیــــــــــــــــــــــب ترین صحنه ای ک دیشب دیدم این بود ک تو بلخره خمیازه کشیدی و این باید ثبت بشه جزو رکوردها :O:O:O:O:O:O:O
+عاشق روزی ام ک تو بغلت خط ب خط این خاطره هارو بخونم....