- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

94

شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۳۰ ب.ظ

نصف ِ منهای یک روز از یک ماه از پاییز رفت ؛ هوا که سرد نشد هیچ ، ویروسی مان هم کرد لامصب !! این هوای گرم انگار نمیخواهد من برای تولد امسالت شال گردن بگیرم ، اما میگیرم ، اصلاً دوست دارم شال گردن بگیرم ، برای بعضی غروب های سرد ِ زمستان که با هم میرویم پیاده روی ، برای اینکه من شالم را جا بگذارم و سردم بشود ، و تو شالت را بر داری و بی اندازی اش دور گردنم و سفت بپیچی اش ، آنقدر سفت که خفه ام کنی و هرهر بخندی ، تو بخندی ، من وسط ِ خیابان از آن جیغ های بنفش بکشم و ماشین ها فکر کنند دیوانه ایم و هی بوق بزنند برایمان  ... اصلاً شال گردن است که خوب است ، بدم میاید ازین هدیه هایی که زیر لباس است ، یا توی جیب ؛ دوست دارم یک شال گردن ِ آبی - سورمه ای باشد که گرمت کند ، ببینمش که گرمت میکند ، به تو خیلی بیاید و من فقط بمیرم از حال ِ خوبی که پیدا میکنم . کم پیدا میشود آدم ها وقتی حالشان خوب است بمیرند ، آخری اش حسین ِ فهمیده در سال ِ پنجاه و نه بود اگر اشتباه نکنم !!! حسین خودش خواست با حال ِ خوب برود زیر ِ تانک ، من که حسین نیستم ، تانک لازم نیست ، من فقط میخواهم زیر ِ یک عالم خاطره ی ِ سرد ِ زمستانی مدفون شوم ، من فقط دوست دارم یک شال گردن ِ آبی - سورمه ای باشد که گرمت کند ، ببینمش که گرمت می کند ، به تو خیلی بیاید ، و من فقط بمیرم از حال ِ خوبی که پیدا می کنم . . . .

+از گوش دادن به شعر ِ امپراطور سیر نمیشم !!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۱۳
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی