118
امشب یکی از ترسناک ترین شبای زندگی من بود ، انگار صدتا قلب تو سینم میتپید !!!! تو ماشین تا وقتی که به اونجا برسیم فقط صلوات میفرستادم ، هرچی نزدیک تر میشدیم استرسم بیشتر میشد لامصب ، وقتی رسیدیم پاهام جون نداشت از پله ها برم پایین :( وقتی جلو دکتر نشسته بودم که ب سوالاش جواب بدم بدون هیچ اغراقی صدای قلبمو میشنیدم . خیس عرق بودم اما دستام تیکه ی یخ بود :( تمام حواسمو جمع کردم واسه اینکه ری اکشن هاشو بعد از جوابایی ک میدم در نظر بگیرم ، لامصب خیلی عادی بود :( هی سوال کرد هی جواب دادیم همه سالمن ! تا به دو مورد نازایی برخوردیم ، :(
دکتر گفت اینطور که از حرفاتون پیداس ظاهرن که مشکلی ندارید اما بخاطر این مورد آخر بهتره یه آزمایش برید تا خیالتون راحت باشه ، جوابشم 40-45 روز طول میکشه :( پس فردا میریم تا ازین آزمایشا که همه میدن بدیم ، اگه همه چی اوکی بود میریم ژنتیک :(
+تا حالا تو زندگیم اینقد محتاج دعا نبودم .....
+من اگه دوستامو نداشتم دق میکردم !!! حانیه ک نیم ساعت یه بار میزنگید ب مامیم خبر میگرف انگار عمل مغز قراره انجام بشه :))
+دووووووووسدون دارمممممممممم !!!!!