122
+وای امروز هنوووووووووزم چشام پف داشت از گریه های دیروز غروب !!!!!!!! باورم نمیشد اون دختره ی ایکبیری ِ زشت انقد جنجال ب پا کنه و منم بخاظرش انقد گریه کنم جلو تو و مامانم و مامانت و خاهرتو خودت :| اینکه معمولن 90 درصد مواقع مامانم علت سگ شدنمو میفهمه و سریع زنگ میزنه بیای خودت حلش کنی واسم جای تعجب داره !! خوشم اومد ک خاهرتم از من دفاع کرد دیشب ، ولی تا یادم میوفته مثه بچه های 2 ساله موقع حرف زدن چه گریه ای میکردم میخام از خنده و خجالت بمیرم اصن بینی ک بینی نبود شده بود کوش کوب قرمززززز :0
+قسمت دوم کمدی وقتی بود ک همه از اتاق رفتن بیرون تا مثلن مادوتا آشتی کنیم !!! من نمیدونم بابام اون صدا رو شنید یا نه ! اما اگه یه روزی بفهمم که شنیده خودمو میکشم از خجالت ، از ماچ آبداری که همه صداشو بفهمن بییییییزارم :|
+اما امروز بازم پام به اون کلینیک ژنتیک خراب شده وا شد ! اصن تابلو شو ک میبینم حالم بد میشه ، پاهام شل میشه ، چقدم که مرتیکه بدددددددددد خون گرفت ازم دستم کبود شده :( . من تا 30-40 روز دیگه یقینن از الان زشت تر و لاغر تر خاهم شد :