141
از بس این جزوه جمعیت شناسی رو پایین بالا کردم و هی خوندمو هی یادم رفت کسل شدم رفت :| بذا بگم که یادم بمونه که تویی که روز هفدهم قرار گذاشتی تا آخر امتحانام نیای ، دوباره یه شب نشده اینجا بودی :D هفدهم شب خیلی جالبی بود ، چون خیلی اتفاقی جفتمون چشم تو چشم "عـ" ایکبیری شدیم!! میتونستم حس کنم ک داره از حسودی میترکه :)) کاش شال گردنتو جا نمیذاشتی خونشون :| هجده دی هم ک مامان رو پیچوندیمو اولین آب انار و آلبالو گلاسه ی زندگی مشترکمونو خوردیمااااا !! تو این سرما دماغم قندیل شده بود طفلک :| عب نداره این آب انار ِ شووووووووووررررررر خوشمزه جریمه ی اشکی بود که یهویی تو چشمای گشنگت جمع شد و منو گریه انداخت !!!! چون گفتی حتمن تاریخ بزن دلم نمیاد ثبت نکنم :) و سر انجام روز و شب نوزدهم هم دوتایی سپری شد ، برای اولین بار خونه ی شوماع :"> من صبح بخاطر توی پررو ترکیدم از خجالت جلو همه! اگه مریم نبود من چکار باید میکردم احیانن؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!