148
دیشب خیلی شب خوبی بود ، چون بازم مامان یه سوپرایز جدید داشت اونم این بود ک میخاست با سلیقه ی من سر تا پای تیپتو عوض کنه ، بدون اینکه قبلش یه کلمه هم راجب تصمیمش بهمون چیزی گفته باشه برمون داشت برد فروشگاه و یدفه گف وقت کمه انتخاب کنید :)) . تعریف از حود نباشه آآآآآ اما ب سلیقه ی خودم تو انتخاب لباسای اسپرت یا رسمی پسرونه احسنت عرض میکنم :D:D:D اصن با اون لباسا و حتی کفشای سورمه ای ِ جیگولیت خییییییییلی عوض شدی خیییییییلی ماه تر از قبل شدی دیشب . همیشه عاشق این بودم که تیپ آبی سورمه ای بزنی که بلخره پس از 20 سال دیشب ب آرزوم رسیدم ^_^ کی باشه فرداشب خونه ی چیز اینا ببینمت*_*
نمیدونستم موضوع کمردردت انقد وخیمه که امروز مجبور شدی 3 تا آمپول خرجش کنی :( ببخشید ک امروز کنارت نبودم موقع دکتر رفتن و ..... هیچوقت فکر نمیکردم این همه اذیت میشی !! خدا کنه زودتر خوب بشی من اصاب ندارم تقریبن عاقای گلم ! :(:(
+شعر رابطه ی شادمهرو میگوشم . مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااهه مثه همیشههههههههههههه . از صبح ک خونه نبودم دل تو دلم نبود که سریعتر بیام خونه و گوشش کنم . تنکس شادمهرررررررررر .