- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

173

پنجشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ب.ظ

چند روز پیش فهمیدم یکی از شبکه ها فیلم "زمانه" رو داره پخش مجدد میکنه . اولین باری که این فیلم پخش شد من اوضاع روحی خیلی خوبی نداشتم . ترس"نرسیدن ب خاسته ام"و یه سری اتفاقها تمام وجودمو پر کرده بود . به بعضی جاهای فیلم ک رسید از ته دل با دیدن صحنه هاش اشک میریختم و غصه میخوردم . حالا رسیده ب همون قسمتها . بازم نمیتونم جلوی اشکامو بگیرم . نمیتونم بعضی حسها رو از خودم دور کنم... انگار میفهمم شخصیت ها چه احساسی دارن ، انگار جنس بغضشون رو میشناسم ، دوست دارم بعضی سکانس ها رو بارها و بارها ببینم و هربار ک میبینم گریه کنم و نقش اول فیلم رو بغل بگیرم و آرومش کنم . من ب غم و غصه های عاشقانه خیلی بی جنبه م . بقول مامان شاید از بس ک عاشق بودم اینطوری شدم !!! البته بیراهم نمیگه . کسی تا واقعن چندسال واسه رسیدن ب تنها امید زندگیش انتظار نکشه ، تا تموم لحظه هاشو از"نرسیدن"و"از دست دادن"نترسه نمیتونه درک کنه ک چ احساسیه . کسی ک تا اراده کرده زندگی براش هموار شده و عشقش تو دستش بوده نمیتونه بفهمه پشت لحظه لحظه ی زندگیِ همچین آدمایی چه ترس و استرسی پنهانه.... امیدوارم هیچوقت اون روزها تکرار نشه ، و تمام آثارش از ذهن و روحم پاک بشه....

+پ.ن : میگن آدمای عاشق شبا بیدارن روزا میخابن . من نمیدونم چرا وقتی پیش توام شب و روز میخام بخابم :) بغض کردم وقتی خاستی بری.....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۱
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی