180
امروز رفتم آرایشگاه !! راستش دیگه جرئت نکردم ابروهامو بسپارم دست دخترخالم . انقد ک منم منم داره کارش خوب نیست . همیشه سر ابروهام باید حرص بخورم از بس ک نازک میکنه و سعی میکنه ب زور ابروهامو هشتی کنه با اینکه میدونه من از ابروی هشتی متنفففففففرم . موهامو کوتاه نکردم . ب خانومه گفتم لطفن فقط چتری هامو رنگ کن گفت چه رنگی ؟ منم یه نگاهی ب عکسایی ک دوروبرم رو دیوار بود کردمو ب یه عکس ک چتریهاش از دید من شرابی بود اشاره کردم گفتم همینو میخام دقیقن... بعد از چند دیقه ک موهامو شستم ، سرمو اوردم بالا تو آینه نگاه کردم نزدیک بود پا ب فرار بذارمموهام شده بود دقیقن قرمز پرسپولیسیگفتم یااااا امام زماااااان شب مامانم خونه راهم نمیدهگفت خودت خاستی !!! گفتم این شرابیه ؟؟؟؟؟؟ گفت نه تو ک شرابی نخاستی تو رنگی ک تو عکسه خاستی :| خلاصه چهار بار دیگه رنگ زد تا یکم تیره شد اما با این حال وقتی اومدم خونه مامانم گفت وای ب حالت یه تار از موهات عید بیاد بیرون از روسریتاما خودم خییییلی میپسندم الان قیافه مو . فک کنم محمدم خوشش بیاد . می ارزید ب اینکه ابروهامو دست دخترخاله ندم