- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

188

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۳۱ ب.ظ

امروز صبح با اون پسره بیشوره ک باهم دعوا کرده بودیم با هم رسیدیم دم در دانشگاه . طبق معمول با صورتی اخم الود از ماشین پیاده شدمو یکم جلوتر ازش وارد حیاط شدم ک یهو ی صدای عجیب غریب اومد . زمینو نگاه کردم , نخ دندونم از توی جیبم افتاد رو زمین . یه نخ دندون فسقلی یه صداهایی تولید میکرد رو زمین ک دور از انتظار بود . لامصب دقیقنم جلوی پای اون بیشور قل میخورد رو زمین . من ب زحمت تونستم جلوی خندمو بگیرم . یارو با تعجب ب من نگاه میکرد و منم بدون اینکه ب روی خودم بیارم نخ دندون جدید عزیزمو رها کردمو رفتم... بین دوتا کلاس اومدم دنبالش اما اثری ازش نبود ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۱۷
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی