- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

193

سه شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۳۱ ب.ظ

یکشنبه امتحان فارما رو با بدبختی تمام دادم .. از 40 تا سوال فکر کنم  5تا شو با اطمینان زدم... تشریحی ها رو جواب ندادم و تستی ها رو هم با تکیه بر شانس گندم زدم :| یکشنبه هماتو امتحانه و از اول ترم دریغ از حتی یک خط.. و یکشنبه ی دو هفته ی دیگر بیهوشی از اول خاهد پرسید و من کلی ویس ننوشته.. ! به من میگن یک دانشجوی خاک بر سر در این لحظهتنبلیم نمیاد .. فقط وقتی از بیمارستان میام دیگه اصن حال درس خوندن ندارم . فقط میخام بخابم ...

امروز یه مگس بیشعور اومده بود تو اتاق عمل خیلی زبل بود دو تا ست اسپاینالو آن کرد :| همه با هم بسیج شده بودن پرتش کنن بیرون... امروز سر عمل یه مامان ِ 22 ساله ی معتاد بودم . اصن اعصاب نداشتم . دلم واسه بچش میسوخت . گناهی نکرده بود.. میتونست نباشه... فردا آخرین روز بیمارستان زنانه . خوشحالم ک ب زودی از این استاد غرغروی نمره کم کن ِ حرص درار راحت میشیم . انقدر هرکار کردیم گفت نمرت کم شد من دیگه تا تو چشمام خیره میشه میگم نمرم کم شد :| در واقع دیگه واسم نمره ی نمونده ک بخاد کم بشه ... خدا فردا رو بخیر کنه ک چه امتحانی قراره ازمون بگیره و دیگه رسمن با خاک یکیمون کنه :| البته من مطمئنم ازم رقیق سازی نستونال رو میپرسه از بس سرش خنگ بازی در اوردم و نفهمیدم :))

خیییلی خوشحالم ک بیمارستان بعدی بهشتی هست . مطمئنننننم ک یک دوست قدیمی و خیلی خوب رو اونجا میبینم . خیلی هیجان زده م .

فردا بعد از بیمارستان با فاطمه قرار گذاشتم ک بریم بیرون.. پس از مدتها دوری از دوست با مرام عزییییییییییزم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۰۱
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی