- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

حمله....

چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۱ ب.ظ

دو روزه ک یکم ذهنم درگیر یه اتفاقیه!! از بعضی چیزا گاهی پشیمون میشم.. از اینکه بیام اینجا همه چیزو بنویسم و بعد عده ای بیان با دیدگاه خودشون بدون ِ اینکه حتی یک ساعت منو فهمیده باشن راجبم اظهار فضل اشتباه میکنن... خوب نیست ک بعد از خوندن ِ دل نوشته ها ومشکلات ِ کسی راجبش حکم نهایی داده بشه!!!! بعلاوه.. هرچی فکر میکنم یادم نمیاد ک نوشته های من طوری بوده باشه ک وانمود کنه ک من آدم مشکل داری هستم.. ک یه شخص محترمی با ادبیات زننده بیاد ب من بگه کاز مشکلاتی ک با اطرافیانت داری شفافه ک چ آدمی هستی...!!چه آدمی هستم واقعن؟؟؟ چه مشکل ِ حادی با اطرافیانم داشتم ک خودم نفهمیدم؟ اولن ک من به وقتش انقدر ادم ِ منطقی ای هستم ک بی جهت هیچوقت با کسی مشکل پیدا نمیکنم.. و رفتارم دقیقن بازتاب ِ رفتار ِ شخص مقابلمه... دومن ک مشکلات هرکس مربوط به خودش میشه و حالا ک توسط دیگری ها داره خونده میشه دلیل نمیشه سو استفاده واسه دل شکستن بشه.... من بازم شکست خوردم!!!! بازهم در بها دادن ب طرف مقابلم بدون شناخت کافی از ظرفیتش اشتباه کردم... و انگار این قصه ی قول دادن ب خودم راجب این مسئله و شکست خوردنهای دوباره همینطور میخاد تکرار بشه....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۴
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی