- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

مشب

یه شب خاص بود واسم....

واست......

واسه چی انقد خوشحال بودی؟؟؟؟

رقاصی ام ک بلدی :|

پسر باس سنگیــــــــــــن باشه پسر!! عــــــــاره!!

حرف آخرو بهم زدی

اما هنوزم دلم قرص نیس

همه شم بخاطر جمله ایه ک یک هفته پیش همین موقع برام اس ام اس کردی!!!!!

بیخیال....

.

.

.

میدونی چیه؟

خونه ک رسیدیم

مامان داشت باهام حرف میزد

راجب تو

یدفه لا به لای حرفاش.........

"شما دوتا ک انقد بهم وابسته اید

پس فردا چطور میخاید هر کدوم ازدواج کنید؟؟

بلخره همیشه ک ادم مجرد نیس

تو شوهر میکنی...

اون زن میگیره...............

جلوی اونا ک دیگه نمیشه انقد مسخره بازی کرد!!

ازین ب بعد یکم کمتر .............................................."

ینی اصن یه درصدم فک نکرد ک شاید اخرش ما..........................؟؟ :(

نفهمیدم کی اشک جمع شد تو چشام :(

یعنی واقعن؟؟؟

قراره همه ی این فکرای مسخره ک همش تو سرم میچرخه ب واقعیت بپیونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :(

نمیدونم

خدایا درستش کن!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
مشب

یه شب خاص بود واسم....

واست......

واسه چی انقد خوشحال بودی؟؟؟؟

رقاصی ام ک بلدی :|

پسر باس سنگیــــــــــــن باشه پسر!! عــــــــاره!!

حرف آخرو بهم زدی

اما هنوزم دلم قرص نیس

همه شم بخاطر جمله ایه ک یک هفته پیش همین موقع برام اس ام اس کردی!!!!!

بیخیال....

.

.

.

میدونی چیه؟

خونه ک رسیدیم

مامان داشت باهام حرف میزد

راجب تو

یدفه لا به لای حرفاش.........

"شما دوتا ک انقد بهم وابسته اید

پس فردا چطور میخاید هر کدوم ازدواج کنید؟؟

بلخره همیشه ک ادم مجرد نیس

تو شوهر میکنی...

اون زن میگیره...............

جلوی اونا ک دیگه نمیشه انقد مسخره بازی کرد!!

ازین ب بعد یکم کمتر .............................................."

ینی اصن یه درصدم فک نکرد ک شاید اخرش ما..........................؟؟ :(

نفهمیدم کی اشک جمع شد تو چشام :(

یعنی واقعن؟؟؟

قراره همه ی این فکرای مسخره ک همش تو سرم میچرخه ب واقعیت بپیونده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :(

نمیدونم

خدایا درستش کن!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
مروز جمعه س

تموم شد اون یه هفته ای کمثلنب خودمون فرصت فکر کردن دادیم!!!

هرچند از خودم بهتر منو میشناسی اما.....

تو این یه هفته سعی کردم خودمو یکم بدتر از اون چیزی ک هستم واست توضیح بدم

خاستم با خیال جمع جواب بدی

خوب فکر کنی

اگه قراره نظرت تغییر کنه

خاستم با دل قرص تغییر کنه!!

خودمم خیلی فکر کردما!!

خیلی سبک سنگین کردم

خب یه اخلاقایی دارم ک باهات جور درنمیاد

ولی یه خصوصیاتی هم دارم ک فقط ب تو میخوره!!

تو هم همینطور.............

.

.

.

همیشه مامانم میگه:

دو تا آدم ک میخان همیشه کنار هم زندگی کنن

باید اخلاقشون مکمل هم دیگه باشه

باید خلا های همو پر کنن

نه اینکه کپی هم باشن و...

هر دو تا از یه جا بلنگن!!

باید طوری باشن اگه یکیشون از یه جا کمبود داشت اون یکی بتونه کمبودو جبران کنه!!

.

واسه همینم هس ک جرو بحثایی ک بینمون پیش میادو زود فراموش میکنم!!

.

.

.

دارم میام پیشت.....

تا فیس تو فیس...

نتیجه رو بپرسم.

**دلم خیلی روشنه!!**

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
همیشه ساده متهم میشوم!!!

همیــــــــــــــــشه....

ساده....

مرا ...........

زبانم درد گرفت

نمیگویم دیگر....!!

.

.

.

اما

انگار استعداد شگرفی دارم !

در.......................!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
حالم خیلی بده

خیلی بده

خیلی

هرکس این نوشته ها رو خوند

تورو خدا واسم دعا کنه....

دوباره شدم یه آدم تنها بین یه عالمه مشکل!!

سنی ندارم ک بخام حالم از زندگی بهم بخوره!!

اما تو این شرایط ، زنده بودن خیلی سخت تر از مُردنه واسم!!

شایدم خدا داره امتحانم میکنه

چون داره از جاهایی ضربه های سنگین بهم میزنه ک روش خیلی حساسم..........

.

.

.

من....

این نبودم ک الان هستم!!

همیشه این سوالو از خدا میکنم....

تاوان کدوم گناهو داره ازم پس میگیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

.

.

.

پ ن :من چقد دوستدارم خداااااااااااااااااا......................................

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
خابیدم ک از فکرت در بیام....

خابتو دیدم!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی

دیشب شب افتضاحی بود ، همون شبی که یه هفته واسش لحظه شماری میکردم ، تبدیل شد به شبی که هر لحظش واسم بغض و نگرانی بود ، شبی ک لحظه شماری میکردم تموم شه ،  برم خونه ، تو تختم ، برقارو خاموش کنم و فقط گریه کنم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
بعد از ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن همه مدت....

دیشب چقد خوش گذشت

حرف زدن با تو

تا ساعت 6 صبح!!

من

شده بودم مثه اون اولا!!

خجالت و خجالت و خجالت.....

تو شده بودی

یه آدم پرروی مهربون...

خجالت بی خجالت...!

راستش یکم تعجب کردم!!

دیشب یجور دیگه مهربون شده بودی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یجوری ک هیچوقت تو این مدت ندیده بودمت!!

.

.

.

دیشب ک سر ِ شام بهم اشاره کردی از روبروی حامد پا شم....

اولش بهم برخورد!!

اما بعدش ک فک کردم........

دوس داشتم کارتو

ینی یجور بهم آرامش داد

.

.

.

یوقتایی تا حد مرگ منو اذیت میکنی!!

اما بازم اینجور موقع ها

همه ی اذیتاتو یادم میره

بازم

بیشتر

بهت وابسته میشم.... :(

.

.

.

بگذریم از شوخیای مسخره و ازار دهندت

ولی...

هیچی.........

:)

.

.

.

دیروز یه شماره ناشناس بهم زنگ زد ک صداش به شدت شبیهِ ......

سیمرغ!!

بود...

حیف ک وسط جمع نشسته بودم

وگرنه وقتی میگف علی آقا هستن

میگفتم نخیر علی آقا پشت خطن!!! :|

خر خودتی برادر!!

مسخره ی کَنه!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
هه!!

میگه:

چرا چند وقته هی داری بهونه میاری؟

قضیه چیه؟؟

پای کسی وسطه؟؟؟

بگو قول میدم ریلکس باشم!!!!

 

آخهدیووووووووووووونه!!!!

تو ک خودتاز هر کسی بهترمیدونی

تو ک خودت میدونی انقددددددددددددد لی لی ب لالای من گذاشتی

دیگه هیچکی غیر از تو واسمهیچجذابیتی نداره!!

تو ک میدونیمعتادِ ادا و اصولاتم!!

تو ک میدونی همه این حرفارو میزنم ک بگیدوسم داری!! :(

چرا اسم هر جقله ای میاد وسط فک میکنی قراره من دوسش داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
اصلن امشب فهمیدی اون دختر قبلی نیستم؟؟

هرچند...

فقط سر شام ب ما افتخار زیارت دادین!!

اما تو همون چند دیقه

اصن فهمیدی فقط سرم زیر بود و اصلن قاطی شوخیا و بگو بخنداتون نمیشدم؟؟

اصن فهمیدی قرمزی چشام واسه بوی پیاز نبود؟؟

اصن فهمیدی دمق بودنم واسه خستگی و بی خابی نبود؟؟

اصن فهمیدی توقع داشتم ب خاطر دیشب معذرت خاهی کنی؟؟

اصن فهمیدی از همه خدافظی کردم جز تو؟؟

اصن فهمیدی الانم ک اس ام اس دادی بخاطر فلشت بود؟؟

فهمیدی دوس داشتم همه ی اینا رو بفهمی؟؟

.

.

.

نع...

توقعم زیادی بالاس

ببخشید!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی