- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

لباس..

جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۵ ق.ظ

پریشب محمد با یک ساعت و پنج دیقه تاخیر اومد دنبالم !! بسیااااار رو بدقولی حساسم :| و با اینکه تو خونه بودم اما بازم ناراحت شدم.. طبق معمول همیشه ک ناراحتم لام تا کام حرف نمیزدم.. رفتیم خونشون هی باهام حرف میزد ک منو قانع کنه منم خیره ب دوردست ها تو خودم بودم ک یک دفه دیدم یه موجود پردار ِ قهوه ای رنگ داره ازون دور پرواز کنان میاد سمتم !!!!!!! 0_0 اصن یااااادم رفت ک مثلن ناراحتم مثه چسب ملتمسانه چسبیدم به محمد :)) محمدم ب خیال خودش من پشیمون شدم از قهرو اینجوری دارم ابراز پشیمونی میکنم.. مات و مبهوت.. :دی . انقد بد می پرید من فکر کردم سوسکه لامصب.. نگو پروانه بودو همه فیلم منو خراب کرد :/

دیشب از لباسای تنگ و گرفته ی خودم خسته شده بودم و همینجوری از تو کمد محمد یه لباس آزاد پیدا کردم پوشیدم ک راحت باشم.. دیگه انقد راحت بود ک وقتی خاستم بیام خونه فراموش کردم لباسی ک تنمه واسه خودم نیست.. تو خونه مانتو مو ک در اوردم بازم نفهمیدم.. از اتاقم ک بیرون رفتم مامانم گفت این چیه تنت؟!؟! :/ تازه فهمیدم ماجرا چیه :)) خیییییلی لباس خوبی بود ! تو فکرم ک دیگه پسش ندم.. خیلی حس خوبی بهم القا میکنه.. درش نیاوردم.. صبح ک پا شدم از خاب اونو تن ِ خودم دیدم خیلی سرحال شدم...

امروز بیمارستان اصلن روز خوبی نبود ! ب قول ارسطو روز نا آرومی داشتم ! یه مریض خیلی بد فرم افتاد بهم و منم ک هنوز اول ِ راه !!!!! با هر زوری بود تراشه شو پیدا کردم .. اما وقتی تیغه رو تو حلقش جابجا میکردم از شدت استرس و فشاری ک وارد میکردم دستم میلرزید و فقط چیک چیک عرق سرد از توی کمرم میریخت !!!!! هر لحظه منتظر بودم دندوناش بشکنه بریزه تو حلقش :| معتادم بود و دندوناش ب هیچی وصل نبود :| لوله رو ک وارد کردم حس خودم آلارم داد ک بجای نای رفته تو مری :( ب دکتر گفتم حتمن چک کنه چک کرد همینو گفت :( اصن دااااااااااغون شدم.. بعد از این همه مدت این فرصت خوب رو زیر دست دکتر مردانی از دست دادم :( فعلن حس مایوسانه ای دارم....

و خلاصه اینکه دیروز عصر رفتم کلی وسیال مختلف خریدم واسه فردا.. از پودر خامه و قیف و قالب کیک تا کاغذ کادو و اینجور خرت و پرتا !! خیلی استرس دارم.. اولین باره ک میخام همچین پروژه عظیمی رو مدیریت کنم :)))) آخه منو چ ب اشپزی.. پارسال واسه دایی یه کیک پختم چنگی به دل خودم نزد... اینبار از چندین نفر مشاوره کیک پزی و خامه سازی گرفتم :| امیدورام خوب از آب دربیاد....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۴
بانوی شرقی

نظرات  (۴)

ایشالا این پروژه عظیم خوب به نتیجه برسه❤
پاسخ:
ممنون از دعای خیرت گلم:دی
وای خیلی خوب بود تیکه ی معتاده واقعا خندیدم
این استرسو منم همیشه داشتم سر کلاسای بیهوشیمون
اما استادم خیلی منو آدم فرض میکرد

حالا از معتاد و بزرگسال سختر تراشه پیدا کردن نوزاده
تو ان آی سیو ک واحد مدیریت داشتم کاملا حسش کردم
یارو متخصص نوزادان اشکش در میومد برای پیدا کردنش
وای بعد فکر کن نی نی داره از دست میره زیر دستت
وای چ چیزایی دیدم من تو ان آی سیو
چرا شکلک نداره اینجاااااااااااااااااااااااا؟
ب شکلک گریه نیاز داشتم

من جای تو بودم فکر میکردم اون سوسکه تو بغل همسرم ججان ب جان آفرین تسلیم میکردم

من عاشق پیرهن مردونه ی گشاد پوشیدنم!!! خیلی راحتو خوبه
پاسخ:
خییییلی لحظه ی کوفتی بود.. میخاسم بزنم لهش کنم با اون دندونایی ک واسه خودش ساخته بود:/
شاید تنها مزیت لارنگوسکوپی نوزادان نداشتن استرس دندون شکستنشون باشه:(( اما هزاران نوع استرس بدتر کنارشه.. اصن نمیخام ب اینتوبه نوزادا فک کنم:دی
با گوشیت بذا فک کنم با گوشی ک میام بتونم مشاهده کنم:دی

تا مطمئن نشم نمیتونم جان تسلیم کنم خب:-)) 

واییی ارهههههه خیلی خوووبههه.. خیلی هم بهم میومد😂

موفق باشی سر اشبز.
اومدم تولد محمد اقا رو تبریک بکم. تولدش مبارک. با خودت همیشه زنده و شاد و سلامت باشین. 

پاسخ:
ممنوووووون فانتیک نازنینممممم...
تولد خودتم پیش پیش مبارک بانوووووووو
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۳ زینـب خــآنم
خب شما ک دفه اولته چرا پودر خامه گرفتی ؟؟؟؟
از این خامه های آماده فرم گرفته یخ زده میگرفتی ، سه سوت هم میزدی با هم زن قشنگ فرم میگرف  : /
میدونی اگ این محمد آقای شما زرنگ باشه ، میتونی از این روش الهامی ک توسط فرشته ملائکه بهش نشون داده شد ، استفاده کنه و از این ببعد از این راه واسه آشتی دادن خود ب خودت استفاده کنه  : ))))
عکسای پروژه عظیمتو اینجا هم بذار عاخــــــــــهـــ  : /
پاسخ:
اخه میگفت بهتر فرم میگیره.. ولی خیلی خوب بود و خوشمزه خامه ش.. پشیمون نشدم..
واییی خفش میکنم اگه از قصد بترسوندم.. یبار با مصنوعیش این کارو کرد کلی وقت باش قهر بودم منت کشی هاشم جواب نمیداد:-)) 
گذاشتم عزیزم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی