- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

۱۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

- شهریور - 92

یکی ازون روزایی ک از عصر ب بعد ، من بی نهایت خوش بودم اما ته دلم از فردای خودم می ترسیدم!!!!

چون بلخره این عهدیه ک خدا باهام بسته و تا خوشیامو ازم پس نگیره کوتاه نمیاد .

خیلی خوب بود ، چون...

بازم یه طرف قضیه تو بودی شوالیه ی ناخوش احوال ِ من

انقد خوش بودیم ک نصفه جوجه ها رو سوزوندیم

همه چی درست و دقیق واسه یه جمع دونفره تدارک دیده شده بود ، خودم فهمیدم

همه میگفتن پریشب تو پارک بعد از غذا وقتی همه رفتن تفریح و بازی ، تو گرفتی خابیدی

آتی ب من نیگا کرد گفت : خیلی خوش گذشتاااا ، ولی یه بنده خدایی عشقش نبود اصن قاطی ِ ما نشد رفت خابید !!

واسه همینم تصمیم بر این شد ک ب تلافی دیشب ک من نبودمو توام زهره مارت شده بریم خوش گذرونی تو خیابون بستنی هااا

این بار راننده آجیت بود و تو اومدی اون عقب خودتو ب زور جا کردی پیش من

ولی چقد تو راه خوش کذشتتتتتتت ... ک اگه آبجیت هی از تو آینه نیگامون نمیکرد بیشترم خوش میگذشت

+

خب...

مثه همیشه ....

آیدا ک آلبالو گلاسه میخوره ... بقیه؟؟؟

ولی من انار گلاسه میل دارم امشب

+

اینکه جلو همه دستمو گرفتی یا بغلم کردی واسم خوشایند نبود !!

+

باز رفتیم تو ماشین و ب سمت پارک ماشینو آتیش کردیم

منتها از دورترین مسیر ممکن !!!!!!!!!!!!!!!!! و این خاسته ی خودت بود حتمن

رسیدیم

ماری گف ما با بچه ها میریم یکم بازی کنیم

و تو نذاشتی من از ماشین پیاده شم،خو سرویس بهداشتی داشتم نامرد 

و بلخره جا گذاشتن ِ بقیه و جیم شدن خودمون دوتایی و شبگردی دونفره

اون 1 ساعتی ک تنهایی تو ماشین فک میزدیمو عشق رد و بدل میشد......

جزو 1 ساعتهای خاطره انگیز زندگی من ثبت شد و با هر اتفاقی ک بیوفته پاک نمیشه

اولین بار بود ک انقد راحت دستمو دادم بهت

اولین بار بود ک انقد راحت خودمو جا کردم تو بغلت

خیلی وقت بود به این آرامش احتیاج داشتم

دیگه نخاستم بترسم ، خاستم راحت باشم واسه یه دفم شده

تمام توجیهمم واسه نترسیدنم این بود ک

اگه قرار باشه ما بهم برسیم ک خب چ بهتر .....

بعلاوه ی دلامون تنمونم واسه همیشه واسه همه!!

اما اگه قراره اخرش بهم نرسیم ...

نمیخام حسرت آغوش گرمت واسه همیشه ب دلم بمونه .....

می دونم این حرفا و توجیها واسه خدا اندازه بال پشه ارزش نداره

اما دل من بهش ایمان داره

+

وقتی پیش هم بودیم ، ماه کاملو ک میدیدم تنم می لرزید

هیچ خاطره ی خوبی ازش ندارم بجز 1 - شهریور - 92

+

+رفتگره چ پر رو پررو تو ماشینو نیگا میکرد انگار فیلم سینماییه !!

+دیگه مهم نیس واسم ک هوشبری بخونم یا شیمی !!!!! فقط لطفن تو خوب بشو زودتر

18+ سال نوشت: پرروووووووووووو !! میگه انقد آلبالو گلاسه خوردی لبات مزه آلبالو میده

+همین الانم اس ام اس دادی(تو جادوگری)

+دوستدارم دیوونه!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
تو یه غیب گو یا جادوگر یا چمیدونم یه چیزی هستی ک تا بهت فکر میکنم خودی نشون میدی!!!!!!! :Oمن هنوز 10 دیقه نیست ک نوشتم :اس ام اس ندادی اما یاد منم باش........

ک یدفه اس ام اس دادی:O:O:O

 

+شنود گذاشتی تو نیم کره ی راست سـَـرم؟؟؟؟؟؟

+دوستدارم مسخره !!!!!!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی

مـن الـان تـنـهـایـی نـشـسـتـم تـو خـونـه . . . دارم هـی تـصـور مـی کـنـم . . . الـان چـیـکار مـی کـنـی! الـان داری چـی تـو کـولـه ت مـی ذاری ؟ ؟ شـب که مـی خـایـد هـمـگـی بـاهـم بـریـد بـیـرون چـی قـراره بـپـوشـی ؟ با کـی مـیـری تـو پـیـسـت مـاشـیـن کـوچـولـوهـا مـسـابـقـه مـی ذاری؟! بـا کـی عـکـس دونـفـره مـی نـدازی؟ مـی دونـم الـانـا دیـگـه داریـد وسـیـلـه هـا رو مـی ذاریـد تـو صـنـدوق ِ مـاشـیـن کـه راه بـیـوفـتـیـد . . . اگـه اون دخـتـره امـشـب تـو جـمـعـتـون نـبـود انـقـد اعـصـابـم خـورد نـبـود بـدم مـیـاد انـقـد وقـیـحـانـه مـی چـسـبـه بـهـت  (-_-) . . از صـبـح 8نـفـر اس ام اس دادن کـه امـشـب جـام خـالـیـه.....!! اس ام اس کـه نـدادی .. امـا کـاش یـاد ِ مـنـم بـاشـی . ! .

 

+کاش مامان اینارو نمیپیچوندمو باهاشون میرفتم حداقل!!

+شادمهر گوش میدم ..باورم نمیشه دستات توی دست من نباشن.......!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
نمیدونم!!

تو وجودت چی هست؟ ک وقتی پیشتم قلبم یه حال دیگه ای داره!!

اینو بدون ِ ریزترین اغراقی میگم!! دیشب همش به این فکر میکردم ک چقد قبلم آرومه وقتی هستی

بازم برخلاف تصورم دیروز یه روز خیلی استثنایی رقم خورد!!

تا حالا حضور تو و حانیه رو باهم پیش خودم تجربه نکرده بودم

چقد همه چی اتفاقی و یه دفه ای شد ک جمعمون جمع بشه آخرای شب 29 ام!

ساعت 12 شب.....

من ، تو ، حانیه ، مامان و مونا ....

و البته آلبالو گلاسه ای ک من جونمو واسش میذارم!!!! :ایکس

توی جایی ک من از هر وجبش یه خاطره ی قشنگ دارم ، مثه.....

کشیدن صندلی از زیر مریم...

گریه کردن من با دردودلای مریم...

دوستدارم های آلبالویی دونفره مون اون گوشه ی دنج لژ!!

همگی رفتنا و چسبوندن میز صندلی ها بهم دیگه واسه جا شدن این همه آدم :|

با یه عالمه خاطره ی دیگه ک منو زنده نگه میداره

اخریشم ک مهمون کردن منو حانیه و مامانو مونا.......

حانیه میگف سلیقم خوبه!!!

تا تو ماشینت نشست آروم در گوشم گفت پدرسوخته چی زده به خودش آدم بیهوش میشه :|

میگف عاشقت شده :|

میگف اخلاقت مثه شوالیه ها میمونه :O

اونم دیوونس :D

هیچکی هنوز گریه های منو بعد از شوخی های مسخرت ندیده :-s

+

چققققققققققد خوشال شدم بعد از رسوندن حانیه گفتی میخای بیای خونه ماااااااااااااااااااااا

تا 6 صبح پدر ِ فکمون درومد:D

خوشم میاد تا صبحم ک حرف میزنیم میرسی ب خونه باز زنگ میزنی یه ساعت دیگم حرف میزنی :D

+

دیشب موقع بلند شدن از جات قیافتو میدیدم ، معلوم بود چقد درد داریو داری چقد خودتو کنترل میکنی ک من نفهمم درد داری :(

کاش بیشتر واظب خوت بودی :(

لحظه شماری میکنم بازم ببینمت

+

عجیــــــــــــــــــــــب ترین صحنه ای ک دیشب دیدم این بود ک تو بلخره خمیازه کشیدی و این باید ثبت بشه جزو رکوردها :O:O:O:O:O:O:O

 

+عاشق روزی ام ک تو بغلت خط ب خط این خاطره هارو بخونم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
چقد بده ادم حالش افتـــــــــــــــــــــــضاح باشه........

بعد بهــــــــــــــــــــترین دوستش زنگ بزنه ک دارم میام خونه تون:(

 

+انقد حالم بده ک حتی نمیتونم هدیه هاشو کادو کنم :(

+اتاقم انگار بمب خورده!!

+به تو یکی نیاز ندارم (اسپشل)

+خدا کمک کن بتونم بغضمو جلوش کنترل کنم:(

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی

چـرا ایـنـطـوری مـی شـه خـب ؟ ؟ چـرا حـالـا کـه انـقـد دلـم تـنـگـه . . . یـا نـمـی بـیـنـمـت ، یـا وقـتـی خـابـی مـی بـیـنـمـت ، یـا وسـط انـبـوه جـمـعـیـت ِ درگـیـر مـی بـیـنـمـت ؟ ؟ جـا خـوردم اونـجـا دیـدمـت ! ! دیـدار ِ امـشـب بـا نـدیـدنـتهـیـچ فـرقـی نـداشـت. . .

 

+دلم دو نفره بودن میخاد ، چرا تو دلت نمیخاد؟؟؟؟

+امشب مهناز بی اجازه رفت تو پوشه ی عکسای دوتاییمون :|

+بعدشم رفت تو عکسای خاک بر سری ای ک خودم ازت گرفتم :|

+نمیتونم تحمل کنم جز من یه دختر ِ دیگه هم تورو اون تیپی دیده باشه ، غیرتم برنمیداره!!! :D

+بچه های قدیم اجازه میگرفتن قبل انجام یه کاری!!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
در کوچه باد مــــی آید

و این...

ابتدای ویرانیست.....!!

 

+صدای باد داره دیوونم میکنه .

+دلم تنگه .

+چقد دوس دارم همین حوالی یه روز ِ دو نفره داشته باشیم .

+بهش بگو انقد ب من حسودی نکنه !!

+صداش میلرزید ............

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی

این دیگه واقعــــــــــــــــــاغـم انگیزه

هیـــــــــــــچ چیقلبترو مبتلا تکنه

دوست داری یه شب بخوابی و صبح

زنگ هیـــــــــــــچ ساعتی صدا نکنه

هیــــــچ چی تو زندگیم جدی نیست

خیــــــــــــــــلی خوابم میاد و بیدارم

 

+یه روز دیگه... با دلتنگی ، بی خبر خوش ، دور از یه تغییر بزرگ!!

+یه زمانی همه ش بیرون بودم!!حالا.....

+نمیخام انقد دلگیر باشم ولی نمیشه

+دست خودم نیست بستن کامنتا ، دست حالمه!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
میگن"دوری و دوستی"

نمیدونم چرا هرچی ازت دورتر میشم دشمن تر میشم!!!

دشمن خودم

دشمن علاقم!!

به هرچیو هرکی ک نزدیکته اوج حسادتو دارم

حتی ب گوشی توی دستت

به عینک آفتابیت

به فرمون ماشینت

ب بالشت

ب لباسات

ب خودکارت

اصن ب هوای دوروبرت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

همه ی حسادتمو جمع کردم روی تو

اما

نمیدونم یهو چم میشه ک انقد اصرار میکنم همه چی تموم شه!!!!!!!

میترسم

نمیدونم از چی

اما هرچی هست تو آینده قایم شده

+

دلم بیشتر از هر موقعی تنگه

یه زمانی چقد تو حلق هم بودیم!!!!

اما الان از تولدم به بعد ندیدمت!!!!!

فکرمیکنی تلفن و اس ام اس جای خالی کسی رو پر میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟

هیچ تلاشی واسه دیدنم نمیکنی

حتی وقتی ام اومدم ببینمت رفتی!!!!!!

این چیزا یه دخترو عصبی و نگران میکنه

با اینکه میدونم چقد دوسم داری

میدونم چقد واست مهمم

حتی میدونم همـــــــــــه ی چرتو پرتات و حرفای مسخرت ک اینهمه اصابمو خورد میکنه همه ش واسه خوشال کردن منه

اما تو نمیدونی ک نیازای من با اونایی ک تو سر توئه زمین تا آسمون فرق داره!!!!

این روزا انقد حالم خوب نیس ک فکر میکنم خدا اگه بخاد نهایت عذابو روی سر کسی فرود بیاره حتمن اونو دختر می آفرینه!!!!!!!

+

دختر بودن سخته

واسه منی ک دلم کوچیکه سخته

سخته همه حرفامو تو دلم بریزم

دلم تا لب پره حرفه

اما به کسی نمیتونم بگم

حرفای دیشبمونو حتی واسه خودمم مرور نمیکنم

+

نمیدونم چرا من انقد تنهام

حالم داره از حالو هوای دوروبرم بهم میخوره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی
دلم خیلی گرفته....

خیـــــــــلی تنهام این روزها......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۳۰
بانوی شرقی