- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

16

جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۳۰ ب.ظ
امسال...
مثل پارسال
همون مراسم همیشگی تو خونتون برگزار شد
همون مراسمِ ب اصطلاح خودمونحلیم پزون
فقط ی فرقایی با پارسال داشت!!!
نه تو بودی ... نه خاهرت ... نه عمو علی...
منی ک همیشه ادعای دلسنگیم میشه حتی...
اشک تو چشام بود همه ی مدت!!!
درسته! فقط 3نفر کم شده بودن نسبت ب پارسال ...
اما هیچی سر جاش نبود
دقیقن اون گوشه ی اتاق بزرگه ی خونه ی مادربزرگه...
کنار اون بخاری کرمی رنگ
زیر اون پتوی بزرگ قدیمی ک همه باهم حلقه میزدیمو زیرش میرفتیم تا گرم بشیم
جات خیلی خالی بود
امسالنبودی ک موقع خاب ب همه بالش و پتو بدی
نبودی ک ب خنده های زیرزیرکی و شیطونی هامون تشر بری و بلند بگی امشب ک شب خنده نیست!!!
امسالنبود اون کسی ک پارسال با دیدنش یاد بابابزرگم افتادمو تا ب خودم اومدم دیدم اشک تو چشامه
امسال نبود اون کسی ک عینک ته استکانی بزرگشو برمیداشتیم واسش تمیز میکردیمو دونه دونه جلوی اینه پرو میکردیمش!!!
امسالحتی واسه هم زدن حلیم نذری هم انگیزه ای نداشتم
سخت بود بغضمو قورت بدم
سخت بود مثه بقیه خودمو سرگرم کنم
هیچوقت نمیدونستم با رفتنتون این همــــــــــــــه خاطره جاتونو میگیره!!!
 
روحتـــــــــــــون شــــــــــــــــاد و آروم.. 
 
امسال پرونده ی حلیم خوشمزه ی مادربزرگ واسه همیــــــــــــــــــــــشه بسته شد...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۰۳
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی