- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

62

يكشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۰ ب.ظ
چه شب خوبی بود.........

30ام تیرماه 1392

خیلیکنارت خوش گذشت میدونی؟؟؟؟

اصن به حرفای تلخ مامان فکر نمیکردم ک عصری داشت بهم میگف

کاشامشب تموم نمیشد

همه چی همونطور ک دوس داشتم پیش رفت ،بدون مزاحم!!

کاش تموم نمیشد......

محمدم چقد امشب مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــاه شده بودی!!!!

میدونم سنگ تموم گذاشته بودی عشقم!!

بازم چقد عاشقت شدم :(

چقققققققد تیشرت اسپرتمشکیو شلوار جینمشکیبهت میاد.....

کاشتموم نمیشد....

 

واسه من ....

چه لحظه ی رویایی ای بود وقتی خودت اون دسته گل خوشگلو بهم دادی

جلو باباخیلی خجالت کشیدم

همه ی جونم انگار داشت تو تب میسوخت...........

اماارزششو داشت

خیــــــــلی ناز بود میدونم سلیقه ی خودت بود

رُزهای سرخ و سفید و آبی و صورتی خوشــــــــــــــــــگل

با کادوهای کوچیک و بزرگ......

همراه با جیغ و سوت و دست بچه ها

خیــــــــــــــــــــــــــــــلی محشر بود حالم خیـــــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــــــــــــــی

بازم یه لحظه هایی رو واسم رقم زدی ک واسه یه مدت کوتاهم ک شده از خداهیـــــــــــچینخام......

بازم یه کاری کردی ک از آینده ای ک تو توش نباشی بیشتربترسم......

همه چیامشب خوب پیش رفت

عاشقتر بودم

مخصوصا وقتی کنارت وایمسادم کعکس تکیبگیرم.......

دوس داشتم اون موقع بدون ترس از هرچیزیمحکم بغلت کنم!!

همهی تمرکزمو گذاشته بودم رو پر کردن ریه هام از هوای خوشی ک اطراف تورو گرفته بود.....

کاشمیتونستم همه ی این لحظه های قشنگو مو ب مو ثبت کنم واسه آینده ای ک شایدآرزوی یه لحظهاز امشبو داشته باشم

شب خاصی بود

شب قشنگی بود

اما ......................

اون یه لحظه ای ک بهت چسبیده بودم از همه بدتر یا شایدم بهتر بود:|

از یه طرف.......

ترسم از آینده نمیذاشت عادی باشم و شاد......

از یه طرف.......

دوس داشتم تا صبح تو بغل محکمو عاشقونت بمونم......

بوی خوشتنمیذاشتتصمیم بگیرم!!

همیشهبا عطر تنت غافلگیرم میکنی پسرررررررر!!!

فقطکاشاین اتفاق نمی افتاد.....

من همینجوری ب حد مرگ بهت وابسته هستم :(:(:(

با این کارا فقط کارمون تو آیندهسخت ترمیشه!!

.

.

. پ ن 1 : الان هنوز لباسامو دستامو کلن همه جام بوی خوب عطرتو میده ک هنوز نفهمیدم از کجا میخری ک انقد کنه هست بوش :D

 

پ ن 2 : امشب فهمیدم چرا چندشب پیش ک دیدمت ته ریش داشتیو تر تمیز نبودی

 

پ ن 3 : خیلی نامردی ک منو تو عمل انجام شده میذاری...... :|..

 

پ ن 4 : امشب اگه زنگ زدی منتظر ناسزاها و فریادهای من باش بخاطر اینکه همه عکسای امشبو واسم ریختی بجز عکسای دونفرمونوووووووووووو

 

پ ن 5 : میـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکشمت عزیزم :D

 

پ ن 6 : میدونم اینا کادوی اصلی نبود کادوی تو قرار بوده انگشتر باشه انقد خودتو حرص نده :))

 

پ ن 7 : چقد اون موقع ک محکم بغلت بودم و یهو مامان اومد تو اتاق من خندیـــــــــــــــــــــــــــــــــــدم بهترین خاطره ی امشب بود مرسی :)))))))))))

 

پ ن 8 : نقطه چینای مذکور:

15:محمــــــــــــــــــدم

23 : بووووووووووووووق:D

 

پ ن 9 : غافلیگر شدم وقتی عکس خودمو با اون لباس بنفشی ک خودت واسم انتخاب کردی رو والپیپر گوشیت دیدم!! :">:">:">

 

پ ن 10: امشب همه ی محله فک کردن خونه ی ما خاستگاری بوده!! ای ول بذذا بعضیا یه مدت بمونن تو خماری :D

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۳۰
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی