- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

156

يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۳۱ ب.ظ

دیروز یه پستی نوشتم اما نشد ک ثبتش کنم!ینی نخاستم ... بازم ساکت موندم تا همه چی روبراه بشه . امشب خاستم بنویسم از دیشب ، از شام ِ دیشب که خیلی چسبید ، از کوه نوردی تو اون سرما تا نزدیک صبح ، از همه چی ، از روز ِ ب اون خوبی ک دسته جمعی شب شد ، از امشب که بازم تا فهمیدی تنهام ، نذاشتی تنهایی حوصلم  سر بره ، از اومدن غافلگیر کننده ت و اون گـُـلای قرمز و صورتی قشنگ ِ تو دستت . میخاستمبا ذوقبنویسم ، از اینکه خیلی وقت بود ........

علی رغم ِ همه ی اتفاقات ِ خوب ِ دیروز و دیشب و غیره !! اون مشکلی ک تو پست ِ قبلی ثبت ِ موقت کردم هنوز واسم حل نشده :( مشکلی که حتی در بهترین شرایط در آن ِ واحد فکر کردن بهش حالمو میگیره لامصب :( مشکلِ کوچولویی ک امیدوارم تا آخر ِ هفته حل بشه!

ولی امشب یه حسن ِ تصادف جالب کلی منو ب وجد اورد ^_^ اونم اسمس ِ الهه بود که درست زمانی اومد که تو میخاستی .... !!:دی (الان صاحاب ِ اسمس خودش فهمید کـِـی اسمسو فرستاده ، درست از جایی ک زندگیم شروع شد امشب ! درست سر ِ بزنگاه:D:D:D ) اصن کلی خندیدم وقتی خوندمش :) :*

میدانی عشقک؟یک وقتهایی مثل امشب خیییییییییییییییلی خاص میشوی میخاهم تکه تکه ات کنم ، دور ِ هر تکه را طلا بگیرم و بیاویزمت بر گردنم ، فقـــط یک وقتهایی که خیلی خاصتر از پیش میشوی :P

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۸
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی