- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

176

دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ب.ظ

امروز تا ظهر خاب بودم چ حالی داد لامصب . بعدشم ک دوباره مثه هرروز زیاد اشتیاقی ب ادامه ی اتاق تکونیم نداشتم . کلن من اینجوری ام اولش جوگیر میشم همه رو بهم میریزم بعد خسته میشم کسی دیگه باید جمش کنه :)) امروز ب ماری اسمس دادم ک اسم و آدرس یه آتلیه رو ازش بپرسم ، اونم مثل همیشه پایه بود گفت ساعتشو بگو خودم میام میبرمت . منم چندتا عکسو ک خیلی دوست داشتم ریختم فلش برداشتم ک هم چاپ کنم هم ببینم کار اونجا چطوره . اون عکس کوچولوها رو ک میکس کردم روتخته بزرگ واسم زد چندتا دیگه از عکسامم کمی کوچیکتر چاپ کرد . عاشق اون تخته شدم از همش قشنگتر شد . بعدشم ک رفتیم پاساژ طلا با مریم ک سرویس طلاها رو ببینیم واسه مریم . بعدشم ک فلافل مگسی و.....خونه.. اصن باورم نمیشد تو از دیدن اون تخته و اون عکسها انقد ب وجد بیای و انقد بوچم کنی و بقیه انقد استقبال کننفقط تو خونه یه قاب داشتم ک اونم عکس سه تاییمون با مامانی رو گذاشتم توش واسه روی میزم . میخام در و دیوار اتاقمونو از این یادگاریها پرکنم بعدنا ک مستقل شدیم....

 +[یادگاریهایی ک امروز چاپ شد...]ک خیلی بد افتادن همه شون ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۵
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی