- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

179

چهارشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۱ ب.ظ

امشب نشسته بودم آخرین قسمت زمانه رو میدیدم و طبق معمول سوگوار ارغوان بودم ک بی مقدمه زنگ خونه رو زدن !!!! هروقت زنگ میخوره و کسی تو آیفون پیدا نیست میفهمم ک تویی . با چشمای قرمزو اشکی درو باز کردمو تو پاگرد منتظرت بودم تا بیای بالا . اون چیه تو دستت؟؟؟ واااااااااای !!لاک پشتگفته بودم ک هیچی از تو بعید نیست و هرلحظه باید منتظر یه اتفاق تازه بود اما نمیدونستم این آخر سالی تا این حد این اتفاقات قراره نزدیک هم باشن . ینی من عاشقتم ک مثه خودم دیوووووونه ای  عاشق ِ این لاکی ِ کوچولوی خوشگلم هستم ک همش دست و پا میزنه. از فردا واسش مادری میکنمواسه ماهی گلی هام همینطور . قول میدم مادر نمونه ای بشم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۷
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی