- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

- روزانه های بانوی شرقی♥ -

تو دلم فقط یه بار مهمونی بود "تو اومدی" ، دَرارو بستم از اونوقت ، دیگه مهمون نمیاد....

دیداری تازه کردیم...

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۱ ب.ظ

شبهای قدر ب پایان رسید و من همون طور ک قول داده بودم رفتم دیدن محمدم. ولی این بار مثل خودش ناگهانی و سوپرایزی! :)) وقتی گفتم نمیام و تلفن رو قطع کردم حاضر شدم و دقیقن موقع اذان زنگ خونه رو زدم ! دور سرش قلب قلبی شد وقتی منو دید :)) بدترین و خنده دار ترین خبری ک از دهنش در رفت و شنیدم این بود ک وقتی لی لی راه میرفته پاش ب قالیچه گیر کرده و باز افتاده و باز همون مچش جابجا شده :))) وای مردم از خنده و ناراحتی!!!!! نمیدونم کدوم بی نمکی چشم زده همسر ورزشکار منو :دی

چ دو-سه روزِ عالی ای بود! خیلی کمتر فکرو خیال کردم. اونجا حتی وقت برای خندیدن کم میارم.. کاش خود منم یه خانواده ی شلوغ و پر سروصدا داشتم... خیلی عالیه.. موقع افطار و سحر سر سفره انقد سروصدا و کارهای عجیب غریب میبینم ک اصلن دلم نمیخاد چیزی بخورم ک این صحنه ها از دست بره:)) تولد آتی خیلی خصوصی و عالی برگزار شد با گروه موزیکی ک خودمون تشکیل دادیم و چقد سروصدا کردیم نصفه شبی :)) اما خونه ی ما فقط صدای کم ِ تی وی سکوت خونه رو بهم میزنه یا گاهن خنده های جلف و مسخره بازی های من وقتی ک سرحال باشم!!

دیروز بعد از خوردن ِ سحری بعد از مدتها بردمش بیرون ک دلش باز شه.. یه گشت ِ کوچیک تو خیابونای خاب الوده .. اخه احساس کردم دلش پوسید از بس تو خونه بود! واسه کسی ک یه دیقه هم توی خونه نمیتونست بمونه حالا حتمن خیلی سخته ده پونزده روز خونه نشینی... همیشه تو منو میبردی دور دور حالا یبارم من.... توی ماشین یاد اون روزی افتادیم ک هنوز مجرد بودیمو با ماشین عروس دوستش رفتیم خیابون گردی و فقط ب اون روزامون خندیدم.. من اون روز خیلی بغض داشتم!! فکر میکردم اون ماشین عروس سوری اولین و اخرین ماشین عروسیه ک توش کنار عشقم میشینم!! خیلی زود گذشت... و ب لطف خدا ماشین عروس واقعی رو هم تجربه کردم....

اگه امروز دلتنگی برای مامان و بابا فشار نمی اورد دلم نمیخاست بیام... تو خیلی باحالی.. هنوز دو ساعت نشده بود ک اومده بودم خونه زنگ زدی میگی نمیای؟:)))))) فردا برم خونه ی دایی یکم ب مسخره بازیهایی از جنس دیگر بپردازم:| چقددددددددددددد خوبه ک درس نداریم فعلن!! ای خدا چرا نمره ی بیهوشی ِ لعنتی نمیاد من مردم انقد قیافه ی کابوس وارِ پیشوایی تو خاب و بیداری جلو چشمم بود :(( اگه نمره بیاد و ایشالا بر فرض نیمه محال نیفتاده باشم باید از سوم مرداد برم هاسپیتال :| خیلی عالیه ک بهشتی هم جزوه بیمارستانای تابستونیمه.....

جدیدن خیلی پرحرف شدم میدونم 0-o

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۲۱
بانوی شرقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی